معنی بپایان رساندن، خاتمه دادن، منقضی کردن، فسخ کردن محدود کردن، خاتمه یافتن, معنی بپایان رساندن، خاتمه دادن، منقضی کردن، فسخ کردن محدود کردن، خاتمه یافتن, معنی f/اdاj csاjbj، ohki bاbj، kjrqd lcbj، tso lcbj kpbmb lcbj، ohki dاtتj, معنی اصطلاح بپایان رساندن، خاتمه دادن، منقضی کردن، فسخ کردن محدود کردن، خاتمه یافتن, معادل بپایان رساندن، خاتمه دادن، منقضی کردن، فسخ کردن محدود کردن، خاتمه یافتن, بپایان رساندن، خاتمه دادن، منقضی کردن، فسخ کردن محدود کردن، خاتمه یافتن چی میشه؟, بپایان رساندن، خاتمه دادن، منقضی کردن، فسخ کردن محدود کردن، خاتمه یافتن یعنی چی؟, بپایان رساندن، خاتمه دادن، منقضی کردن، فسخ کردن محدود کردن، خاتمه یافتن synonym, بپایان رساندن، خاتمه دادن، منقضی کردن، فسخ کردن محدود کردن، خاتمه یافتن definition,